Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- زهرا اردشیری: بچه که بودم باز هم می‌فهمیدم حال و هوای این روزها متفاوت است. از سیاه پوشیدن مادر و گریه آرام پدر و زمزمه انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. از چند هفته قبل خانه شلوغ می‌شد. فرقی نمی‌کرد پیر و جوان باغیرت کار می‌کردند. باز هم محرم آمد، ماه عزای حسین(ع)، هنوز هم‌ همان حال و هوا را دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هنوز هم بیرق مشکی به در و دیوار کوچه‌پسکوچه‌های شهر آویزان است. باز هم بوی نذری از خانه‌ها به مشام می‌رسد. بوی غذایی که در عالم کودکی هم می‌دانستم متفاوت است و حالا تفاوتش را فهمیده‌ام. می‌روم سراغ آن قدیمی‌ها! آنهایی که از کودکی با چادر سیاه مادرشان تکیه اباعبدالله (ع) را برگزار می‌کرده‌اند. حالا هر کدام سن و سالی را گذرانده‌اند و پیرغلام حسین(ع) هستند. هر کدام سال‌هاست‌کاری انجام می‌دهند و امید به شفاعت پسر فاطمه(س) دارند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

پیرغلام اهل بیت: مداحی در شان ائمه باشد

در خانه‌اش از ما استقبال می‌کند. پارچه‌های سیاه به در و دیوار خانه‌اش آویزان است. «حمید زریو» یکی از افرادی است که همه او را به خوشنامی و پیرغلام هیئت‌های امام حسین(ع) می‌شناسند خیلی از اهالی محله می‌دانند که نسل در نسل او از هیئتی‌های محله بوده است. زریو از کودکی‌اش برایمان می‌گوید. از روزهای که عشق اباعبدالله(ع) در وجودش رخنه کرده است: «۵ یا ۶ سالم بود که به همراه دوستان و برادرهایم در حیاط خانه چادر می‌زدیم و به خیال خودمان تکیه به پا می‌کردیم؛ یکی می‌خواند و یکی دیگر سینه می‌زند. هنوز هم زمزمه «اباعبدالله(ع)» دوران کودکی در گوشم مانده است.»

لبخندی می‌زند و ادامه می‌دهد: «شیطنت‌های خودمان را هم داشتیم. یادم می‌آید آن زمان هر کسی‌کاری می‌کرد. به زور مادرهایمان را به تکیه‌هایی که برپا کرده بودیم دعوت می‌کردیم یکی می‌خواند و بقیه سینه‌زنی می‌کردند. حال و هوای خودش را داشت آن سینه‌زنی‌های بچگی! راستش را بخواهید انگار دلنشین‌تر بود، البته این یک نعمت است که من در خانواده‌ای بزرگ شده‌ام که همه آنها از محبان امام حسین(ع) هستند.» او ۷۴ ساله است و ۵۰ سال است که در هیئت امام حسین(ع) ذکر اباعبدالله(ع) را می‌گوید، همه می‌دانند که حاج آقا زریو در انتخاب هیئت و روضه‌خوانی وسواس زیادی دارد دلیل این موضوع را می‌پرسم که می‌گوید: «من در جوانی از شاگردان سید احمد علم‌الهدی بودم و افتخارم این است که در مکتب ایشان شاگردی کردم از همان زمان در چهارراه مولوی در هیئت مهدویت مداحی می‌کردم اما راستش هیئت‌های قدیمی با امروز خیلی متفاوت است. گاهی در مجلسی می‌روم و می‌بینم بیشتر به مداحی اهمیت می‌دهند در حالی که قدیم‌ها سخنرانی در اولویت هر هیئتی بود. سخنران خوب می‌تواند شور عزاداری بدهد.»

او از روش مداحی و مداحان خوب می‌گوید که در میان مداحان قدیمی کسی به اصطلاح پامنبری بیشتری داشت که هم نصیحت و هم روضه می‌خوانده و مداحی که شعرشناس باشد قطعاً می‌تواند در شأن اباعبدالله(ع) بخواند. ادامه می‌دهد: «متأسفانه بعضی از مداحان امروز شعرشناس نیستند و تعداد زیادی از مداحان جوان‌ هم مداحی را با هنرهای دیگر همراه می‌کنند که این کار زیاد خوب نیست و شأن ائمه(ع) در این نوع مداحی‌ها حفظ نمی‌شود، اما بعضی مداحان هم هستند که در حال حاضر خیلی خوب می‌خوانند؛ راستش گاهی در بعضی از مجالس از جوان‌ها گلایه می‌کنم و می‌گویم ما در زمانی چراغ هیئت‌ها را برای شما روشن نگه داشتیم که رژیم طاغوت اجازه برپایی هیچ مجلسی برای امام حسین(ع) نمی‌داد؛ چراغ هم نداشتیم چه برسد به لوازم صوتی اما با عشق به منبر می‌آمدیم. مثل الان نبود که همه خصوصاً جوان‌ها آزاد و راحت مداحی و نوحه‌سرایی و عزاداری کنند. اما الان می‌بینم جوان می‌آید و یک شعرهایی می‌خواند که اصلاً مشخص نیست و این موضوع من را ناراحت می‌کند چرا که جوانان باید مداحی را از استادان بیاموزند.»

مجلس امام ساده باشد

 او از تجملات زیاد در مجلس امام حسین(ع) هم گله می‌کند و می‌گوید: «چرا این روزها مردم فکر می‌کنند که باید تجملات زیادی در مجلس امام حسین(ع) داشته باشند در حالی که قدیم‌ها هیئت‌ها ساده بود و به واسطه همین سادگی در طول سال هم مجالس روضه و سخنرانی در خانه‌ها برگزار می‌شد اما متأسفانه حالا می‌بینم عزاداری اباعبدالله (ع) چشم و هم چشمی شده است. در حالی که هرچه مجالس امام حسین(ع) ساده‌تر باشد، بیشتر در ذهن باقی می‌ماند.»

می‌خواهیم برای ما خاطره‌ای از این سال‌ها بگوید؛ از جوانی تا پیرغلامی را تعریف کند. کمی در فکر فرو می‌رود و می‌گوید: «راستش من معجزه‌های زیادی از این خانواده دیده‌ام و هر روز ارادتم به خاندان اباعبدالله(ع) بیشتر می‌شود. داماد من بسیار مریض بود و پزشکان امیدی به بهبودی‌اش نداشتند اما من دست به دامن این خانواده شدم. به دامادم گفتم اگر امیدت را از دست بدهی خداوند از تو دلگیر می‌شود! راستش دیگر به پزشکان امیدی نبود مدت زیادی طول کشید و دامادم با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد تا اینکه کم‌کم بهبودی‌اش را به دست آورد به نظرم امید به لطف خداوند و دست‌گیری ائمه اطهار(ع) باعث بهبودی ایشان شد.»

روایت دلداگی یک پدر شهید  قرار عموجواد با امام حسین(ع)

بعید است او را ندیده باشید. پیرمردی که سن و سالش زیاد است و دستانش آشکارا می‌لرزد. حرف که می‌زند باید گوش تیز کنی تا خوب متوجه صحبت‌هایش شوی اما اسم هیئت اباعبدالله (ع) که می‌آید اشک روی صورتش می‌نشیند و با همان لهجه شیرین آذری‌اش زیر لب اشعاری را زمزمه می‌کند. در آستانه ۸۳ سالگی است اما سال‌هاست ماه محرم دم در هیئت امام حسین(ع) می‌ایستد و کفش‌های عزاداران را جفت می‌کند. تحویل می‌گیرد و گاهی برای آنها چای می‌ریزد. پسرش‌ همان سال‌های اول جنگ شهید شد اما کمتر از پسر جوانش حرف می‌زند و دلش نمی‌خواهد از احترام پسرش برای خودش خرج کند.

«جواد شیخی» که به نام عموجواد او را صدا می‌کنند برای اهالی چهره‌ای آشناست. اهالی منطقه اعتقاد دارند که عموجواد آبروی محله است و همسایه‌ها از لذت همسایگی با او می‌گویند. خودش زیاد حرف نمی‌زند اما اصرار که می‌کنیم از قرارش با امام حسین(ع) می‌گوید که تا وقتی می‌تواند روی پاهایش بایستد کفش‌دار هیئت باشد. عموجواد از آن افرادی است که در خانه‌اش رو به همه باز است و برای پیدا کردنش کافی است نشانی خانه‌اش را از اهالی محله بپرسی!

وقتی به سراغش می‌رویم برایم جالب است بدانم چرا این همه سال در هیئت‌های امام حسین(ع) بوده است و خاطره‌ای برایم تعریف می‌کند: «یادم می‌آید بچه‌ای ۱۰ ساله بودم. سر موتور آب، یک مسجدی بود که بیشتر اهالی این حوالی به آنجا می‌رفتند و دسته سینه‌زنی‌اش معروف بود. از اول محرم تا روز اربعین مراسم عزاداری برپا می‌کرد و من هم همیشه برای سینه‌زنی می‌رفتم. یک روز دیر کردم وقتی رسیدم دسته سینه‌زنی حرکت کرده بود. پیرمردی که جلو مسجد نشسته بود به من گفت برای ناهار خوردن آمدی پسر؟ شاید باورت نشود اما آن روز تا شب گریه می‌کردم. دلم سوخته بود از اینکه چرا دیر رسیده بودم و چرا من نمی‌توانم خدمتی کنم. از خود امام حسین(ع) خواستم تا بتوانم کاری کنم در همان عالم بچگی خودم را میاندار هیئت می‌دیدم. فردا به‌ همان مسجد رفتم و با اصرار خواهش کردم کاری به من بدهند! هرچه اصرار کردم کاری از پیش نبردم تا همان پیرمرد صدایم کرد و گفت بیا اینجا دم در کفش‌ها را جفت کن! من آنقدر خوشحال بودم که برایم باور کردنی نبود که به من هم در مجلس امام حسین (ع) کاری داده‌اند! از همان سال تا به حال‌ همان کاری را می‌کنم که‌ همان پیرمرد به من سپرد و با افتخار هم این کار را انجام می‌دهم.»

عموجواد به اینجای حرف‌هایش که می‌رسد مکث می‌کند و انگار خاطرات گذشته دلش را چنگ می‌زند. ادامه می‌دهد: «می‌دانی دختر جان ما همه بچه مسلمان هستیم مگر می‌شود عشق اباعبدالله(ع) را در دل نداشته باشیم.» از او در رابطه با حسینیه می‌پرسم که خودش سنگ بنای آن را گذاشته مکث می‌کند و می‌گوید: «من کاری نکردم، من فقط خیّرها را دورهم جمع کردم و ادامه می‌دهد: «داستان حسینیه طولانی است. بعد از شهادت سعید از شهرداری به من سر می‌زدند دیده بودند که خانه‌ام را به هیئت تبدیل کردم. هر هفته در خانه‌ام روضه می‌گرفتم. ایام محرم هم به عزاداران حسین(ع) شام می‌دادیم. البته وضع مالی‌ام آنقدر خوب نبود که بتوانم شام مفصلی تدارک ببینم همه می‌دانستند غذای خانه عموجواد آبگوشت است و البته آبگوشت من طرفداران زیادی هم داشت.»

او ادامه می‌دهد: «شهردار وقت آن زمان به من گفت بیا فلان زمین را بگیر، بساز و حسینیه‌اش کن! گفتم نه شاید بعد از مرگ من کسی نتواند از آن مراقبت کند. یک زمین بدهید مسجد بسازیم. همان هم شد، زمین را شهرداری داد و من می‌رفتم در خانه‌ها و پول جمع می‌کردم. همه می‌گفتند از شما بعید است فکر نمی‌کنی بد است پدر شهید، در خانه‌ها پول جمع کند. می‌گفتم معلوم است که نه برای ساخت مسجد این کار را می‌کنم نه برای شکم خودم! ‌»

-----------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۴ در تاریخ ۱۳۹۴/۰۷/۲۸

کد خبر 779767

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: اباعبدالله ع ادامه می دهد امام حسین ع مجلس امام سینه زنی هیئت ها خانه اش خانه ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۸۵۶۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟

حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد عظمت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مهم‏ترین نشانه عظمت معنوى و مقامات باطنى حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه، برابرى فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّد الشهدا است.

شیخ المحدّثین، صدوق؛ از محمّد بن یحیى عطّار - که یکى از اهالى رى است - این‌گونه نقل کرده است که خدمت امام هادى علیه السلام رسیدم. ایشان فرمودند: «کجا بودى؟».

گفتم: حسین بن على علیه السلام را زیارت کردم. امام هادى علیه السلام فرمودند:

«أما إنَّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِىٍّ.» «بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنى، مانند کسى هستى که حسین بن على را زیارت کرده باشد.»

معنای برابرى زیارت حضرت عبد العظیم حسنی (ع) با زیارت حرم حضرت سید الشهدا (ع)

این کارشناس مذهبی تصریح کرد: مسئله این است که آیا بر اساس حدیثِ یاد شده، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه به طور مطلق مى‏تواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السلام شود و یا در شرایط خاصى، از چنین فضیلتى برخوردار است؟ 

بى‏‌تردید، مقصود امام هادى علیه السلام در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السلام بکاهند و یا در بیان فضیلت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه مبالغه نمایند.

بنابراین، در پاسخ به سؤالى که مطرح شد، مى‏توان گفت: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه و امام حسین علیه السلام مقید است به فضاى سیاسى ویژه‏اى که پیروان اهل بیت علیه السلام در آن مقطع تاریخى زندگى مى‏کردند. زیرا زمانى بود که اختناق شدیدى جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامدارى افرادى مانند: متوکّل، مُعتَز و معتمد عباسى، سخت‏ترین دوران‏هاى تاریخىِ خود را سپرى مى‏‌کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: در چنین شرایطى، امام هادى علیه السلام به منظور پیشگیرى از خطرهایى که از طرف حکومت‏هاى وقت، شیعیان را تهدید مى‏کرد، فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام را با زیارت امام حسین علیه السلام برابر دانسته اند. به تعبیرى روشن‏تر، زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام براى کسانى که آمادگى خطرپذیرى براى زیارت امام حسین علیه السلام را داشته باشند، پاداشى معادل زیارت آن حضرت علیه‌السلام را دارد و حرم حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام شعبه‏اى از حرم سید الشهدا علیه السلام است و این خود، فضیلتى بزرگ و حاکى از جایگاه بلند حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نزد اهل بیت علیه السلام و عظمت معنوى ایشان است.

این کارشناس مذهبی ادامه داد: برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه با زیارت سید و سالار شهیدان علیه السلام هر چند در شرایط ویژه، بى‏تردید بدون حکمت نیست و شاید نتوان به حکمت آن پى برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمى، عملى و جهادى آن بزرگوار، جستجو کرد.

در میان امامزادگان، شخصیت‏هاى بزرگى وجود دارند؛ امّا در باره هیچ یک از آنها نقل نشده و حداقل به ما نرسیده است که زیارتش با زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام برابرى کند.

عرضه دین بر امام هادی علیه‌السلام 

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی اظهار کرد: این احادیث بیانگر عظمت والای حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه است ولی نکته‌ای که در زندگی ایشان بسیار جای تأمل و دقت نظر دارد این است که روزی این «امام زاده مجتهد محدث کبیر» به محضر امام هادى علیه وآله رسید. 

وقتى نگاه ایشان افتاد، فرمودنذ: «مَرحَباً بِکَ یا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِیُّنا حَقّاً» «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! تو حقیقتاً دوست ما هستى».

گفتم: اى پسر رسول خدا! مایلم دینم را به شما عرضه کنم، اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا خداوند عزوجل را ملاقات کنم.

امام علیه السلام فرمودند: «اى ابو القاسم، عرضه کن»؛ و بعد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام همچون طفلی که به مکتب رفته باشند به محضر امام علیه السلام نشستند و به عقاید خویش درباره اصول و فروع دین پرداختند. 

گفتارش که تمام شد. در این هنگام، امام هادى علیه السلام فرمودند «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، این [عقاید]، دین خداست که آن را براى بندگانش برگزیده است. پس بر آن، ثابت قدم باشید.

خداوند، تو را بر عقیده ثابت در زندگى دنیا و آخرت پایدار بدارند!». 

به کارشناس دینی مراجعه کنیم

این کارشناس مذهبی یادآور شد: ‏ این کار یعنى مراجعه به کارشناسان دین که ریشه قرآنى دارد. 

خداوند متعال در دو آیه، مردم را به آنان ارجاع فرموده اند: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛» «اگر نمى‏دانید، از آگاهان بپرسید.»

حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه از نظر علمى، یکى از بزرگ‏ترین محدّثان و فقها بوده و از نظر سنّى، تقریباً دو برابر امام هادی علیه‌السلام سن داشته اند. اما می‌خواهند به ما بیاموزند که‌ای انسان به علم خود و به اصطلاح، به چند کلمه مغرور نشو. لذا، شایسته است وقتى انسان دیندار به محضر دین‏شناس بالاتر از خود مى‏رسد، براى تأیید و یا تکمیل معارف دینى خود اقدام نماید.

این بهره‏‌گیرى از نظریه کارشناسان دینى، زمینه‏ساز ثبات و پایدارى انسان در دیندارى است.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت

دیگر خبرها

  • (عکس) حسین حسینی به جانشینش در استقلال؛ مطمئنم که می‌درخشی
  • سید حسین حسینی و دانیال اسماعیلی فر بخشیده می‌شوند؟
  • کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
  • معاون رئیس‌جمهور: ۵۰۰ هزار خانه تحویل متقاضیان شد
  • مراسم ویژه خدام حسینی در حرم مطهر امام حسین(ع) عصر جمعه
  • حمایت اساتید حوزه علمیه قم از اجرای طرح «نور» (عفاف و حجاب) فراجا + اسامی
  • چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
  • زمینه‌سازان شهادت امام حسین (ع)